به گزارش مشرق، پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در گفتگو با آقای مهندس سیّدعزت الله ضرغامی رئیس اسبق رسانهی ملی و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی به بررسی الزامات تحقق عملیاتیِ شعارهای سال پرداخته است. روایت مهندس ضرغامی از بعضی برخوردهای رهبر انقلاب در دوران مدیریت ایشان در صدا و سیما در این زمینه از جمله نکات خواندنی این گفتگوست. نسخه ویدئویی این گفتگو در مجله اینترنتی نگار منتشر شده است.
حمایت از تکنولوژی و فناوری که این سالها از رهبر انقلاب میبینیم تحت عنوان نامگذاری سالها است. موضوعی که بهعنوان شاخصی برای برنامهی عملیاتی و راهبردی کلان کشور در نسبت با مهمترین مسئلهی سال است. اما بعضا تمام این راهبرد و محور عملیاتی که توسط آیتاللّه خامنهای معرفی میشود به تکرار شدن توسط بعضی از مسئولین تقلیل پیدا میکند. یعنی بعضی از ائمهی جمعه و بعضی از مسئولین اجرایی فقط موضوع را تکرار میکنند و ما کاربست عملیاتی نمیبینیم. چه راهکاری برای عدم تکرار و عملیاتی شدن میبینید؟
بیشتر بخوانید:
مهمترین آسیب پیگیری نامگذاری سالهایی که ابتکار بسیار ارزشمند رهبر معظم انقلاب بوده، نگاه کارمندی به تغییر این نامگذاریها است. یعنی یک نگاه کلیشهای که در حوزه رسانه و حتی تکرار ناقص نسبت به حداقل تبیینی که رهبر انقلاب در پیام کوتاهشان فرصت پیدا میکنند که آن را مطرح کنند، صورت میگیرد که قاعدتاً از بسیاری از ظرفیتهایی که میتواند در حوزه رسانه برای تحقق نامگذاری سال مفید باشد ما مهموم میشویم. من در همین حد عرض کنم که اصل نامگذاریها موضوعی است که تصورش موجب تصدیق است. شاید امروزه کمتر کسی باشد که اعتقادی به حداقل ایجاد یک همگرایی خیلی مفید بعد از نامگذاری نداشته باشد. هم به لحاظ دستگاههای دولتی و حاکمیتی و هم به لحاظ فضای فکری و رسانهای تمرکز بر روی یک موضوع مهمی که میتواند اولویت آن مقطع باشد اهمیت زیادی دارد. به همین دلیل ما و هر کسی که دستاندرکار هست و میتواند مؤثر باشد، باید تلاش بکند که موانع تحقق را مرتفع بکند تا هدف اصلی نامگذاری بهتر و بیشتر محقق بشود. من در مورد نامگذاری امسال هم عرض بکنم که «جهش تولید» پیش نیازش «رونق تولید» است. سال ۹۸، سال رونق تولید بود. پس اگر آن را بهعنوان یک مقدمه و پیش نیاز قبول داریم تا به جهش تولید برسیم حداقلش این است که یک ارزیابی عالمانه و همه جانبه صورت بگیرد و نقاط قوت و ضعف را پیدا بکنیم.
اگر ممکن است یک آسیبشناسی دقیق از نقاط قوت و ضعف برای ما بفرمایید...
بله؛ رهبر انقلاب هم در پیام نوروزیشان فهرستوار به این نقاط قوت اشاره کردند. که حداقل میتوانیم یک نظام تشویقی برای آن بخشهایی که نقاط قوت را رقم زدند پیشبینی کنیم. میدانید که در مدیریت نظام تشویق و تنبیه بسیار مؤثرند. یعنی در بحث انگیزه بخشی یکی از ابزارهایی که میتواند اهداف سازمانی را محقق کند نظام تشویق و تنبیه است. تشویق هم حتماً اینچنین نیست که یک مبلغی را بهعنوان اضافهکاری یا پاداش بدهند. تشویق انواع و اقسام وجوه دارد. بنابراین آن کسانی که مؤثر و کارآمد کار کردند باید در نظام تشویقی قرار بگیرند و قوت بیشتری پیدا کنند. آنجاهایی هم که ضعف و آسیب بوده، باید برای ادامهی کار شناسایی بشود. حالا که میخواهیم بهسمت جهش برویم که خودش یک مقولهی بسیار جدی است و رهبر انقلاب با عنایت میخواهند این مسیر قوت پیدا کند، باید آسیبها را شناسایی و رفع کنیم. واقعاً معتقدم که ایدههای حکمرانی محقق نمیشود مگر اینکه اولاً یک مطالبهی عمومی در مردم شکل بگیرد و تبدیل به یک ادبیات مستقر و فراگیر بشود. که این بخش زیادش هم به رسانهها برمیگردد و همهی رسانهها در هر حوزهای وظیفه دارند که این کار را انجام بدهند. و ثانیاً پیش نیاز تحقق اینگونه حکمرانی هماهنگی در تصمیمسازیها و تصمیمگیریها است که بخش زیاد آن به نظام اجرایی مستقر برمیگردد. فرقی هم نمیکند که دولت، حاکمیت و نهادهای عمومی باشند بلکه همه باید در کنار هم کار بکنند تا ایدهی دقیق حکمرانی به نتیجه برسد.
بنابراین فکر میکنم که برای تحقق ایدهی امسال ما باید همین مسیر را جلو برویم. و اگر ما آسیبهای دوره قبل را بررسی کنیم به یکی از موانع جدی در حوزهی تولید و رونق تولید میرسیم که بروکراسی ناکارآمد در کشور است و در فرمایشهای رهبر انقلاب هم هست. ببینید اصل بروکراسی بد نیست، و بروکراسی خودش یک نظریهی علمی ارزشمند است که در مقطعی که عرضه شد آثار و فواید زیادی داشت، منتهی در علم مدیریت هفت آسیب برای نظام بروکراسی و نظریهی بروکراسی مطرح میکنند. یکی از آن آسیبها هم این است که بخشهای مختلف نظام بروکراسی بهتدریج تبدیل به یک امپراتوری و جزیرههای مستقل میشود که بیشتر خودشان برای خودشان مطرحاند تا اهداف سازمانی. یعنی بهدنبال کارکردهای بخشی در صنف و بخش خودشان هستند و اهداف سازمانی که ما در اینجا ایدهی حکمرانی را در نظر میگیریم به محاق میرود. بنابراین اگر قرار بر این است که تولید از مرحلهی رونق عبور بکند و به یک جهش کاملاً قابل قبولی برسد، مردم باید نتیجهی جهش تولید را در زندگی عادیشان ببینند.
همان نکتهای که رهبر انقلاب هم فرمودند که کارهای خوبی انجام شده، ولی مردم در زندگی روزمرهشان آن کارها را نمیبینند. خب همهی اینها باید بررسی بشود تا متوجه بشویم که آیا مردم آرام آرام نتیجهی این سیاستگذاریها و نامگذاریها را واقعاً بهصورت ملموس در زندگیشان حس میکنند و یا نه. این یک بحث کلی است که بخشی از آن به رسانهها و بخش دیگر آن به نهادها و نظامهای حکومتی برمیگردد. اما نقش اولی که شما به آن اشاره کردید مطلب کاملاً درستی است. ما عادت کردیم که کار را کلیشهای انجام بدهیم، و رفع تکلیف بکنیم. من بعضی مواقع به نهادهای انقلابی که وارد کار رسانهای میشوند، میگویم که شماها بهعنوان نهادهای انقلابی باید مؤثرتر عمل کنید، چون برایتان سلسله مراتب مدیریت و فرماندهی مهم میشود و بیشتر دچار کلیشه میشوید. لذا من سالهاست بحث اجتهاد رسانهای را مطرح میکنم. اجتهاد رسانهای یعنی کسی که مسئول تحقق رسانهای یک مطلب میشود همهی اهداف را باید با هم ببیند و بعد با قوهی اجتهاد بهترین تصمیمگیری، روش و مسیر را برای اغناء مخاطب پیدا بکند. و اگر قرار باشد بهصورت کلیشهای آدمها را راضی کند، قاعدتاً کارآمدی لازم را نخواهد داشت.
بسیاری ایدهی نظام تنبیه را خیلی میپسندند و فکر میکنند که یکی از زنجیرههای جدی که امروز در کشور باید به آن پرداخته شود الگوی نظام تنبیه در کنار نظام تشویق است. فرمودید که نقش جدی مردم مطالبهگری است. اما شاید مهمترین عملیاتی که رسانههای معارض در سالهای اخیر بر روی ذهن، فکر و ضمیر ناخودآگاه مردم ایران انجام میدهند ایجاد یأس و القای عدم کارآیی و کارآمدی نظام است. همانگونه که در ماجرای ویروس کرونا شاهد هجمهی پیامهای رسانهای از سوی آنها هستیم. با توجه به اینکه شما سالها در مصدر مسئولیت ریاست رسانهی ملی بودید، کارکرد این شعار با ادبیات تهاجمیِ آفندی رو به جلو برای رقم زدن یک اتفاق بزرگ را چگونه میبینید؟ آیا واقعاً این در حد یک شعار برای روحیه بخشی به نیروها و فعالین عرصهی فضای رسانهای است و یا یک فضای عملیاتی است که میتوان آن را مطالبه کرد؟
نه واقعیت است. ببینید فشاری که در طول این چهل سال به ما وارد شده به جای خود، اما فشارهایی که مشخصاً در سال ۹۸ ابعاد وسیعی داشته و انصافاً نظام مقاومت بسیار خوبی در برابر آنها کرده است. البته دلایل مختلفی دارد. بهعنوان مثال در حوزهی اقتصاد ما بخش خصوصی قدرتمند و با انگیزهای داریم و بسیاری معتقدند که این بخش خصوصی پرقدرت، با انگیزه و با تجربه در خیلی از ابعاد امکان فروپاشی اقتصاد را از دشمن میگیرد. کاملاً مشخص است که بحث ما فقط روحیه دادن نیست. علیرغم همهی این فشارها نظام با قوت و با استقرار توانسته بهسمت اهدافش جلو برود. هر چند که مواردی مثل تحریمهای ظالمانه فشارهایی به مردم وارد میکند و آسیبها و ضرر و زیانهایی داشته، ولی از آن طرف محدودیتهایی که ایجاد میکند بدنهی اقتصادی را قوی میکند. من در اینجا به زیرساختهای صنعتی کشورمان هم یک اشارهای بکنم که از این جهت وضعمان خیلی خوب است. بهخصوص بعد از انقلاب ما زیرساختهای صنعتیمان را خیلی توسعه دادیم.
در نگاه فرآیندی در حوزهی صنعت بعضی از وجوه صنعت هستند که وقتی ایجاد میشوند، میتوانند برای تولیدِ دهها و یا صدها کالا سرویس بدهند. اینها در همه جای کشور با قوت ایجاد شده و این زیرساختها هست و آمادگی لازم برای تأمین نیازهایی مردم در حوزههای مختلف را دارند. البته اگر بدرستی برنامهریزی بشود و مواد اولیه فراهم بشود و نظامهای تولیدی سالمتر شود و سهولت کسبوکار از طرف دستگاههای مربوطه فراهم بشود، ما واقعاً از این جهت مشکلی نخواهیم داشت. چه بسا همین تحریمهایی که مشکلاتی هم برای ما ایجاد کرده، میتواند ما را بهسمت پیدا کردن راههای جدیدتر سوق دهد و حتماً میتواند برای ما از یک جهتهایی فرصت تلقی بشود. کمااینکه اگر ما به نتایج هشت سال جنگ تحمیلی نگاه کنیم، توانمندیهایی که بعد از جنگ پیدا کردیم اصلاً قابل مقایسه با قبل از آن نبوده است. لذا من از این جهت فکر میکنم که اصولاً ما در نظام جمهوری اسلامی که یک نظام مردمی است، مشکلی به لحاظ اینکه کل نظام ممکن است به مخاطره بیفتد، نداریم. فقط باید موانع را از پیش پای مردم برداریم. رهبر انقلاب هم در فرمایشهای اخیرشان به پنچ تا از این نهادها اشاره کردند که من از هر کدام به یک وجهش اشاره میکنم.
ببینید الان اگر کسی بخواهد به سراغ تولید برود، ممکن است مثلاً یک کتاب ۵۰۰ صفحهای از انواع و اقسام قواعد و آئیننامهها و دستورالعملهایی که کلی وجوه متشابه دارد را بررسی کند و اگر بهخوبی رعایت نکند و یا متوجه نشود بعداً باید از نظر حقوقی جوابگوی خیلیها باشد. در حالی که شاید پنج صفحه مانیفست روشن میتواند مشکل تولیدکنندگان را حل کند. من فکر کنم مجلس محترم باید قواعد و آئیننامههای اضافه و دست و پاگیر را کنار بگذارد و شرایط را بهگونهای رقم بزند که سرمایهگذار و تولیدکننده به راحتی کارش را ادامه بدهد. ببینید الان در کشور ما دلالی خیلی راحتتر از کار تولیدی است.
بعضی مواقع یک پیچ کوچک که دو قطعه را به هم وصل میکند، گلوگاه تولید میشود. حالا هزاران نفر دارند کار میکنند و به اندازه کافی در این حوزهها مواد اولیه آمده است ولی در تولید پیچیدگی و مشکلات وجود دارد. اما یک عده دارند کار میکنند و علاقه دارند. شخصی که پول زیادی را از راه دلالی در بانک میگذارد، در واقع از چرخهی تولید خارج شده و از این راه پول در میآورد و به کشور هم ضربه میزند. اما کسانی که کار تولیدی میکنند، اصلاً این سودآوریها را ندارند و عشق تولید دارند. یعنی زندگی و سرمایهشان را خرج تولید و ایجاد اشتغال میکنند و زندگیها را میچرخانند و محصول تولید میکنند. اما شاید نسبت به سرمایهای که در راه تولید گذاشتهاند، بیشتر از پنج درصد هم سود نکنند و حتی در مواقعی ضرر هم کنند، ولی چون عشق تولید دارند در این کار ایستادهاند و مشغول هستند. این درواقع جنبهی مثبت بخش خصوصی است که گفتم و الان نیت نقد بخشی از بخش خصوصی را ندارم.
رهبر انقلاب فرمودند که جوانان انگیزه دارند و باید به میدان بیایند. ببینید یکی از بزرگترین مشکلات ما این است که وقتی چند جوان دور هم جمع میشوند که انگیزه، روحیه و فکر جدیدی بهخصوص در فضای فناوریهای جدید دارند، اما رانتها، رقابتها و آنهایی که از قدیم انحصارات را در اختیار گرفتند، نمیگذارند که این جوانان به کارشان ادامه بدهند و مانع آنها میشوند. متأسفانه انحصارهایی در نظام دولتی و نظام بازرگانی و بخشهای مختلف کشور شکل گرفته که مانع فعالیت میشوند. معلوم است که کسی که ذینفع است خودش همان کارهای مشابه و تولید را میکند، تعارض منافع پیدا میکند و کار را راه نمیاندازد.
بنابراین ما مشکلی اینچنینی داریم که شکل گرفته است و قوه قضائیه در اینجا میتواند نقش مهمی را ایفا کند. اما شاید یکی از بزرگترین اشکالاتِ دستگاه نظارتی ما که بخش زیادش به قوه قضائیه برمیگردد، ناکارآمدی دستگاههای نظارتی نسبت به مسئولیت و روح مأموریتی است که دارند. یعنی دستگاه نظارتی نمیداند چه چیزی را نظارت کند. ببینید بهترین مدیران کشور، مدیران جهادی و مدیران انقلابی که کارهای بزرگ کردند تا دستگاههای نظارتی و بازرسی میخواهند از آنها بازرسی کنند، وحشت میکنند و استرس دستگاههای رسمی نظارتی را دارند. ناکارآمدی دستگاههای نظارتی دو دلیل دارد. دلیل اولش این است که کارشناس نیستند. دلیل دوم هم عدم صلاحیتهای عمومی است. منظور من از صلاحیتهای عمومی گزینش و حراست نیست، بلکه صلاحیت عمومی این است که وقتی یک ضابط نظارتی راجع به فلان دستگاه و یا راجع به فلان مدیر قضاوت میکند، به لحاظ سیاسی، رفتاری و اخلاقی، غرضورزی و برخوردهای سلیقهای نداشته باشد.
از اینها مهمتر در رابطه با اینکه چرا فرمایش آقا محقق نمیشود؟ این است که اصلاً به لحاظ فرهنگی دستگاههای نظارتی ما حیفومیل را درست نمیفهمند. یعنی آنقدری که به میل (تمایل به مصرف) مشروع و یا نامشروع توجه میکنند به حیف توجهای ندارند. معمولاً وقتی راجع به حیفومیل صحبت میکنیم، هدفمان میل نامشروع هست. اما بهنظر من حیف از میل خیلی مهمتر است. حیف یعنی اتلاف منابع و معطل نگهداشتن منابع است. من وقتی میخواهم شهید تهرانیمقدم را توصیف کنم میگویم شهید تهرانیمقدم استاد مسلّم مدیریت داشتهها بود. چون من سالها با ایشان کار کرده بودم، یک ستاد بسیار سبکی داشت و به دستگاهها و کارخانهها میرفت و بررسی میکرد که چه امکاناتی دارند تا از ظرفیتها و داشتههای آنها استفاده کند.
یک خاطرهای در این باره برای شما بگویم. در زمان دولت آقای احمدینژاد خدمت رهبر انقلاب رسیدیم و ایشان یک توصیهی خیلی خوبی به اعضای دولت کردند و گفتند که این سیاستی که من به لحاظ اقتصادی امسال را نامگذاری کردم، از شما میخواهم اولین کارتان این باشد که در مجموعههایتان بررسی کنید که چه امکانات و داشتههایی دارید و من خبر دارم که در مجموعههای شما چقدر امکانات و ظرفیت وجود دارد.
عرضم این است که در حوزهی حیف، متدینین در کارها احتیاط میکنند برای اینکه مشکل پیدا نکنند و یا از ترس دستگاههای نظارتی منابع و همه را معطل نگه میدارند و هیچکسی هم اعتراض نمیکند که این عدمِالنفع را چه کسی رسیدگی میکند؟ عدمالنفع هم به این معنا است که مثلاً شما امسال ده میلیون تومان پول دارید و اگر از این ده میلیون تومان استفاده نکنید و این ده میلیون را به سال بعد واگذار کنید، بیست درصدش کم میشود و دیگر ده میلیون نیست. بنابر این همانگونه که مردم عادی متوجه عدمِ نفعشان هستند، آیا دستگاههای بزرگ اجرایی کشور نباید متوجه عدمِ نفعشان باشند؟
این موضوع بهشدت در حوزههای علوم شناختی برای ترس از تصمیمگیری و اقدام تأکید میشود.
بله درست است. در مدیریت میگویند مدیری که اهل تصمیمگیری نباشد اصلاً مدیر نیست. بعضی از علمای مدیریت اصلاً کل مدیریت را معادل تصمیمگیری میدانند.
با توجه به اینکه منش و روش رهبر انقلاب حمایت از دولتهای مستقر بوده و هست و چتر حمایتی خودشان را بر روی تمام نهادهای حاکمیتی میگسترانند و با توجه به حمایت رهبر انقلاب از دولت در پیام نوروزی امسال، شما این حمایت را چگونه ارزیابی میکنید؟
این همان نگاه حکیمانهی رهبر معظم انقلاب است. ببینید ما در کشور کاسب همه چیز داریم. من اسم یک از کاسبیها را کاسبان دولت-حاکمیت گذاشتم. بعضیها فقط نان میخورند. یعنی هرچه میگویند تحلیل کنید، میگویند دولت و حاکمیت هست، حاکمیت هم که معلوم است و منظورشان رهبر انقلاب است. این نهادها هم چون زیر نظر رهبریاند و زیر نظر آنها نیست، کاری نمیکنند. یعنی یک نانی از کاسبیِ دولت - حاکمیت میخورند. اما نگاه حکیمانهی رهبر انقلاب این است که اصلاً فرقی بین اینها قائل نیستند.
من سالها بهخاطر مسئولیتم خدمت رهبر معظم انقلاب رفتوآمد داشتم و خیلی نکات از دولتها داشتم که خدمت ایشان مطرح میکردم. این شهادت را میدهم که هیچوقت ندیدم که رهبر معظم انقلاب صرفاً بهخاطر بعضی از خصلتها، سلیقهها و مشی و رفتار یک دولت یک حرف خاصی بخواهند به من بگویند که نشان بدهد که ایشان واقعاً این دولت را قبول ندارند. حتی یک بار بر سر یک موضوعی فرمودند که اصلاً اینها برای من مهم نیست و این برای من مهم است که بدانم مجموعهی رفتار رئیسجمهور و یا رفتار وزیر کارآمدی دارد و به نفع مردم هست یا نیست؟ ما چنین نگاه حکیمانهای داریم.
در بحث جهش، رهبر انقلاب یک ایدهی برجستهی اقتصادی را مطرح کرده و میفرمایند قصههای نظام بانکی و گمرک هم مهم است، ولی تولید یک جایگاه دیگری دارد. این مطلب درست است. یعنی اگر ما امسال توانستیم بدون توجه به نفت به یاری پروردگار سطح تولید را بالا ببریم، نیاز خودمان را مرتفع کردهایم. ما یک بازار هشتاد میلیونی جدی هستیم و مردممان گرفتارند و باید بتوانیم کالا به آنها بدهیم. البته من داخل پرانتز این نکته را هم بگویم: فقط نمیشود از تولیدکننده دفاع کرد و بعد تولیدکننده با کیفیت خیلی بد و ناقص یک محصولی را به مردم بدهد؛ صنوف و بازرگانی ما و بخش خصوصی و دیگر بخشهای مختلف تولید ما باید یک برابری با تولید خارجی داشته باشند.
همهی بخشهای حاکمیت باید درگیر شوند. من نقش رئیسجمهور را خیلی محوری میدانم. خودشان هم قبول دارند. رؤسای قوای دیگر هم قبول دارند و آنها هم میگویند که ما کمک میکنیم، اما نقش رئیسجمهور که نظام اجرایی کشور دستش است و فرد دوم نظام است، خیلی برجسته است. اگر رئیسجمهور خودش محوریت پیدا کند، و دستگاههای مختلف نظام و دستگاههای حاکمیتی را جمع بکند و یک قرارگاه عملیاتی تشکیل بدهد و الزامات جهش تولید را با آن چارچوبهایی که واقعاً مدنظر هست را مشخص کند و تقسیم وظایف کند، ما انشاءالله میتوانیم به آن جهش برسیم.
در دوره مسئولیتتان آیا توصیه و نصیحت و یا تشویق و تنبیهی نسبت به شعار سال از سوی رهبر انقلاب برای شما اتفاق افتاده است؟
رهبر معظم انقلاب نظام تشویق و تنبیه دارند. الان هم که مسئولیت ندارم بعضی مواقع احساس میکنم که در مورد حوزههای مختلف بهویژه رسانه این اتفاق میافتد. در ده سال و نیم مسئولیتی هم که داشتم بارها کارهای خوبی شد که ایشان تشویق میکردند. تشویق هم به این معنا که وقتی اظهار محبت میکردند، دلیلش را هم میگفتند و این بالاترین تشویق برای ما بود. بالعکس، تذکرات و عتاب و خطابهایی هم که داشتند بعضی مواقع خیلی تند بود که به ما نشان میداد که کار ما اشتباه بوده است. پس این در جای خودش وجود داشته و ایشان از این جایگاه و اقتدار به نحو مطلوبی نسبت به وظایفی که مستقیماً به خودشان مربوط است استفاده میکنند.
در مورد شعار سال هم همین قضاوتها را ایشان در حوزههای مختلف و در سالهای مختلف دارند. ولی من الان یک خاطرهای یادم آمد که همان موقع هم برای من مایهی درس بود. همینطور که ایشان داشتند تذکراتی را به من میدادند، گفتند که اینطور نشود که شعار سال را فقط همین دو هفته در گوشهی تلویزیون بنویسید. درواقع آقا با بیان مطایبه آمیزشان در آن جلسه خواستند به من بگویند که مواظب باشید که در زمینه شعار سال کار کلیشهای و کار نمایشی نکنید. البته آن هم در یک جایی لازم است. وقتی چشم بیننده دائماً به یک کلمهای بخورد، این در ذهنش نقش میبندد و به رفتارش جهت میدهد، ولی این بخش سطحیاش است. قاعدتاً آنچه که مدّنظر ایشان هست، این است که رسانهها شجاعانه با اجتهاد رسانهای خودشان تشخیص بدهند که با چه روشی میتوانند آن چیزی که واقعاً برای تحقق یک شعاری لازم است را به درستی مطرح کنند.